کد مطلب:148624 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

قیام آگاهانه ی حسین
از مطالب مهمی كه تذكر آن لازم می باشد این است كه:

1- قیام حسین علیه السلام كاملا آگاهانه و بر اساس اصول روشن اسلام ناب محمد صلی الله علیه و آله بود و حضرت با توجه كامل به همه ی جوانب، به این نهضت اقدام كرد.

2- قیام او «انفجار ناآگاهانه و ناگهانی» (آن گونه كه كمونیستها در تحلیلهای خود می گویند) نبود.

3- قیام او كوركورانه، آن گونه كه از قدیم و ندیم از حلقوم بعضیها تراوش می كند و گاهی به شعر مولانا استناد می كنند كه:




هین مرو گستاخ در دشت بلا

هین مران كورانه اندر كربلا [1] .

نبود و چنین قضاوتی كه درباره ی نهضت امام حسین علیه السلام، (آن نهضتی كه در مورد قبول پیامبران بوده و حوادث عصر پیامبری صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام به طور روشن آن را تأیید می كنند) فرسخها از داوری حق به دور است.

4- امام حسین علیه السلام به خوبی می دانست، كه در مسیر نهضت به شهادت می رسد و قیامش به ظاهر و در كوتاه مدت، ناكام می ماند، ولی در عین حال به آن اقدام جدی و قاطع كرد و هیچ گونه شك و تردیدی به خود راه نداد، زیرا او قیام و شهادتش را یكی از مراتب نهی از منكر می دانست و به خوبی دریافته بود كه چنین قیامی احیاگر آیین اسلام بوده و موجب رسوایی بنی امیه و نابودی بدعتها در دراز مدت خواهد شد.


همه چیز از جمله اخباری كه از كوفه می رسید، نشان می داد كه امام حسین علیه السلام با گروه اندك در برابر سپاهیان بسیار دشمن، نمی تواند در ظاهر پیروز شود. در عین حال به آن اقدام نمود. بنابراین قیام او به طور كامل، از روی بینش و درایت عمیق اسلامی بود.

گویا دستهای مرموزی در هر عصر، برای كمرنگ نمودن قیام جهانی و عمیق امام حسین علیه السلام در جریان بوده و هست تا با القائات انحرافی، مردم و مستضعفان را از ماهیت نهضت عظیم امام حسین علیه السلام دور و بی خبر نگهدارند و با این كار، به اربابان مستكبر خود، خوش خدمتی كنند.

چنانكه متفكران و دانشمندان با انصاف بزرگ جهان از مسلمانان و غیر آنها بر این مطلب تصریح كرده اند تا آنجا كه:

«مسیو ماربین» نویسنده و دانشمند مشهور آلمانی در این باره می گوید: «در ظاهر یزید، حسین علیه السلام و انصارش را كشت، اما در باطن حسین علیه السلام یزید و همه ی بنی امیه را بدتر از هزار بار كشت، یزید آنها را یك روز و امام حسین علیه السلام او و طرفدارانش را تا ابد و هر روز كشت.» [2] .

«سید قطب» دانشمند و متفكر اسلام شناس و معروف مصری می نویسد:

«آیا نهضت حسین علیه السلام پیروزی بود یا شكست؟ در دایره و مقیاس كوچك، شكست بود، ولی در جهان حقیقت فروزان و در مقیاس


وسیع، پیروزی بود، چه بسیار از انسانهایی كه برای آنها ممكن نبود تا عقیده و دعوتشان را پیروز كنند، هر چند هزار سال می زیستند، ولی حسین علیه السلام عقیده و دعوتش را با شهادتش پیروز كرد، خطبه ی آخر حسین علیه السلام كه آن را با خونش امضا كرد، برای همیشه موجب حركت و تحول توده های مردم گردید و خط زرین و طولانی صحیح تاریخ را ترسیم كرد.» [3] .

عباس عقاد، نویسنده معروف جهان عرب می نویسد:

«آثار كوبنده ای كه قیام حسین علیه السلام به جای گذاشت و موجب نابودی طاغوتیان به دست آزادگان شد، بسیار است. و حكومت جائر و وسیع (امویان) از نظر زمان و مكان، بر اثر قیام یك نفر، در یك روز (عاشورا) به هم ریخت و نابود شد، زیرا شیعیان و آزادگان، همواره خواهان هدف حسین بن علی علیه السلام بودند و آن را دنبال كردند. و اذا بالغالب فی یوم كربلا اخسر من المغلوب؛ در نتیجه: خسارت و ضایعات پیروزی ظاهری دشمنان، در روز عاشورا و در كربلا، بسیار زیادتر از خسارت شكست خوردگان ظاهری حسینیان بوده است.» [4] .

در ختام چه بهتر كه از بیابات متفكر شهید، آیت الله مطهری بهره مند شویم كه می نویسد:

«امام حسین علیه السلام به واسطه ی شخصیت عالیقدرش، به واسطه


شهادت قهرمانانه اش، مالك قلبها و احساسات صدها میلیون انسان است، اگر رهبران مذهبی بتوانند از این مخزن عظیم در جهت شكل دادن و همرنگ كردن و هم احساس كردن روحها، با روح عظیم حسینی بهره برداری صحیح كنند، جهان اصلاح خواهد شد. [5] .

نتیجه اینكه: قیام امام حسین علیه السلام آگاهانه و بر اساس بینش قرآنی و اسلامی بود و فلسفه ی آن براندازی طاغوت و تثبیت حكومت - الله بود، كه مفهوم «لا اله الا الله» است همه ی پیروان حق و حسینیان باید چنین بیندیشند و در چنین خطی حركت نمایند، زیرا عروةالوثقی (رشته محكم نجات) در همین است، چنان كه این مطلب در قرآن، آیه 256 سوره بقره آمده آنجا كه می خوانیم:

«فمن یكفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسك بالعروة الوثقی لاانفصام لها؛

كسی كه به طاغوت (بت، شیطان و یا هر موجود طغیانگر) كافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره ی محكمی چنگ زده است، كه گسستن برای آن نیست.»


[1] ديوان مثنوي به خط ميرخاني، ص 222، دفتر سوم. در بعضي از نسخه هاي مثنوي چنين آمده:



كوركورانه مرو در كربلا

تا نيفتي چون حسين اندر بلا



از گفتار استاد محمدتقي جعفر در شرح خود بر مثنوي، كه از مولانا دفاع كرده، اين طور استفاده مي شود:

«منظور او اين است كه بدون تحصيل و آمادگي و استقامت قبلي، به سوي حوادث سخت، حركت نكن» و منظور از واژه ي «كربلا» معني لغوي آن است، يعني دشت پر از حوادث تلخ و اندوهبار، بنابراين جلال الدين مولانا به هيچ وجه به سرور آزادگان امام حسين (ع) اهانت ننموده است (اقتباس از تفسير و نقد و تحليل مثنوي، ج 6، ص 451 و 452). به هر حال اين دفاع، صحيح باشد يا ناصحيح، از حلقوم بعضي تراوش مي كند كه حركت امام حسين (ع) ناآگاهانه بوده است.

[2] سياسة الحسينية، از علامه كاشف الغطاء، ص 24.

[3] تفسير في ظلال القرآن، ج، ص 189.

[4] ابوالشهداء نوشته ي عقاد، ص 181.

[5] قيام و انقلاب حضرت مهدي (عج)، از استاد: مرتضي مطهري.